دستور برقراری آتشبس میان دو کشور قبلاً و در پی پذیرش قطعنامه ۵۹۸
شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران، از سوی دکوئیار صادر
شده بود. وی به موجب نخستین بند این قطعنامه، آتشبس را اعلام و یک گروه
۱۳۰۰ نفره از نظامیان پاسدار صلح سازمان ملل
را نیز مأمور نظارت بر آن کرده بود. این گروه که اصطلاحاً «یونیماگ»
خوانده میشد، در آستانه برقراری آتشبس در مرز دو کشور مستقر شده بود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای توقف جنگ میان ایران و عراق در مجموع
هشت قطعنامه تصویب کرد. قطعنامههای شماره ۴۷۹، ۵۱۴، ۵۲۲، ۵۴۰، ۵۸۲، ۵۸۸،
۵۹۸، ۶۱۹.
در مورد قطعنامه ۵۹۸ نکته حائز
اهمیت این بود که پیشنویس آن از سوی ۵ عضو دائمی شورای امنیت مشترکاً تهیه
و به شورای امنیت تسلیم شده بود. شورای امنیت در این فاصله به مشورتهای
فشرده خود برای تنظیم پیشنویسی که حاوی فصل مشترک نظریات دو کشور بود،
ادامه میداد و این قطعنامه به اتفاق آراء از تصویب شورای امنیت گذشته بود.
در قطعنامه ۵۹۸ از طرفین درگیر
درخواست شده بود که: «فوراً در جنگ آتش بس اعلام کرده و آن را رعایت
نمایند، نیروهای مسلح خود را تا پشت مرزهای شناخته شده بینالمللی به عقب
بکشند و اسرای جنگی را آزاد کنند.» شورا در این قطعنامه نگرانی عمیق خود را
از استمرار جنگ بین ایران و عراق اعلام کرده و اظهارنظر کرده بود که:
«چون احتمال افزایش و گسترش جنگ میرود قصد دارد کلیه اقدامات جنگی را
متوقف کند و یک صلح جامع، عادلانه، شرافتمندانه و بادوام بین ایران و عراق
برقرار سازد.» شورا در پایان قطعنامه اعلام کرده بود که به دلیل استمرار
جنگ بین ایران و عراق صلح جهانی به خطر افتاده است و در نتیجه تهدید کرده
بود که برابر مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل عمل خواهد کرد.
دولت جمهوری اسلامی ایران به
دلیل بعضی ضعفها و نقایص قطعنامه از آن انتقاد و دلایل خود را ارائه کرد و
بر این اساس قطعنامه ۵۹۸ به مدت یک سال به صورت معلق، نه رد و نه قبول
ماند. در این شرایط، جنگ در زمین، هوا و دریا ادامه داشت. کشتیهای جنگی
که برای اسکورت کشتیهای تجاری به خلیج فارس اعزام میشدند، به جنگ کشیده
شدند. در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ناو جنگی امریکا، وینسنس، به طور عمدی هواپیمای
مسافربری جمهوری اسلامی ایران را در جریان یک پرواز عادی بر فراز خلیج فارس
مورد هدف قرار داد. در این جنایت ۲۹۰ مسافر شامل دهها زن و کودک به شهادت
رسیدند.
سرانجام جمهوری اسلامی ایران
در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ رسماً به دکوئیار اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و
برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان، قطعنامه ۵۹۸ را میپذیرد.
دکوئیار ۹ روز پس از اعلام رسمی
ایران مبنی بر پذیرش قطعنامه ۵۹۸، در فاصله بین ۴ مرداد ۱۳۶۷ تا ۲۶
مرداد همان سال، ۹ بار با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و ۶ بار
با نماینده دولت عراق برای تعیین نحوه اجرای قطعنامه ۵۹۸ ملاقات کرد.
دکوئیار در ۱۷ مرداد اعلام کرد که هر دو دولت با ملاقات بین وزرای امور
خارجه خود زیر نظر وی موافقت کردهاند. این ملاقات بلافاصله پس از استقرار
آتشبس به منظور دستیابی به تفاهماتی برای اجرای سایر مفاد قطعنامه ۵۹۸ و
زمانبندی طرح اجرایی انجام گرفت.
سرانجام دولتهای ایران و عراق
به دبیرکل سازمان ملل اطلاع دادند که با پیشنهاد برقراری آتشبس در سپیده
دم روز ۲۹ مرداد موافقت میکنند. گزارش دکوئیار در روزهای آخر کارش به
عنوان دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت در مورد متجاوز شناختن عراق در
جنگ، از سندهای معتبر و قابل استناد است. همچنان که از جملات این سند
سازمان ملل استنباط میشود، وی از آغاز با اطلاعات دقیقی که داشته و
گزارشها و تجزیه و تحلیلهایی که دریافت میکرده، عراق را آغاز کننده این
جنگ میدانسته است. وی در این سند با صراحت میگوید: «درباره بند ۶
عناصری از موضع طرفین پیرامون این بند برای من مشخص بود. این یک واقعیت است
که توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل قبول و کافی نیست. بنابراین
رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض بدان اشاره کردیم (نقض حقوق
بینالمللی، استفاده غیر قانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضی یک
کشور که مسئولیت مخاصمه را به دنبال دارد) همانا حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه
ایران است که با توجه به منشور ملل متحد و اصول شناخته شده قابل توجیه
نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است. حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات
از جانب ایران به خاک عراق صورت گرفته باشد، چنین تعرضاتی نمیتواند توجیه
کننده تجاوز عراق به ایران باشد. تجاوزی که اشغال مستمر خاک ایران را در
طول مخاصمه در پی داشت. این تجاوزی است که ناقض ممنوعیت کاربرد زور است که
یکی از اصول حقوق بینالمللی است... به عنوان مثال من به درخواست یک یا
هر دو طرف در موارد متعددی هیأتهای کارشناسی برای تحقیق درباره موارد نقض
از قبیل استفاده از تسلیحات شیمیایی، حمله به مناطق غیر نظامی و بدرفتاری
با اسرای جنگی به صحنه نبرد اعزام کردم. با کمال تاسف این گزارشها حاکی
از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی است. در یک مورد موظف بودم
با تأسف عمیق این یافته کارشناسان را شاهد باشم که سلاح شیمیایی علیه
غیرنظامیان ایران در منطقهای در نزدیکی یک شهر عاری از هر گونه حفاظت در
برابر این حملات به کار رفته بود...»
منابع:
روزنامه اطلاعات ۱۳۶۷/۴/۱۸
روزنامه کیهان ۱۳۷۳/۴/۲۸
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۶۷/۵/۲۹
آتشبس در جنگ تحمیلی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، عباس هدایت